اعتراف

ساخت وبلاگ

یک لحظه فیس بوقمو چک کردم

والنتیرو یک عکس از یک بسته ماکارونی گذاشته است

:))

دیشب، ماکارونی را جوشوند، آبکش کرد، خورد!

نگاه ریخت غذا می کردی دل از حلقت در میومد! هیچی نداشت. فقط ماکارونی جوشیده بود!

یعنی اینقدر بد بود که عکس پخته شده اش را نذاشت! عکس بسته بندی فروشگاه را گذاشته است!!

واسه اطلاع آقا مهران که بدونی مطلب از کجا گیر میارند آدمهای پر حرف

و چقدر این مطلب پوچ و تهی است و در عین حال حرف داره برای گفتن! داره می گه طرفچقدر وضع مالی و وضع اجتماعی اش فجیع است!

اصلا چرا اون! خود من! نگاه اراجیفم کنید تو رو خدا !

البته من امروز واقعا نرمال نیست  حالم.

ولی تو باقی روزها هم می شه نتایج درستی گرفت از آنچه می کنم، از آنچه می گم، از آنچه برام مهمه و وقتمو صرفش می کنم، از آنچه شاخکمو تکون می ده و ...

مثلا شاید کم پیش اومده باشه من از ماشینهای رنگ و وارنگ و قشنگ اینجا براتون بگم. خب هر اسبی باید نتیجه بگیره که من ماشین باز نیستم. طبعا خیلی هم پول واسه ماشین آنچنانی نه داده ام نه می دم چون مهم نیست برام. 

فی الواقع اینجور بگم که با بودن شبکه های اجتماعی اصلا نیازی به تحقیق میدانی از در و همسایه های ملت نیست. قشنگ همه چیز را همه فریاد می کنند! گوش شنوا می خواد فقط!

 

منتظرم نیم ساعت دیگه در سلف باز بشه برم بشینم ناهار بخورم. اعصابمو آروم می کنه یکم. هوا سرد است محوطه نشستن لطفی نداره به نظرم... 

روز اول...
ما را در سایت روز اول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : orange99 بازدید : 122 تاريخ : سه شنبه 28 خرداد 1398 ساعت: 2:20